سفر نپال

سفر نپال سفری هیجان انگیز، پرخاطره و جادویی

سفر نپال

سفر نپال من اینطور آغاز شد که نزديك به ژانويه بود و چند وقتي بود دلم سفری هيجان انگيز مي خواست. جايي كه كلي تجربه بتونم كسب كنم و چيزاي جديد ببينم. تا اينكه با ناسا اشنا شدم كه سال ها ساكن كشور نپال بود. ناسا، نپال و مردم نپال رو كاملا مي شناخت.

با اين كه اهل كوه نوردي نبودم ولي ديدن رشته كوه هاي هيماليا هيجان زدم مي كرد.
شنيده بودم نپال علاوه بر طبيعت و حيات وحش كم نظير ، معابد و كاخ هاي فوق العاده اي هم داره.
تصميم گرفتم سال نو ميلادي رو در كشور نپال با بهترين و واردترين تورليدر تورهای نپال، ناسا تجربه كنم. سفر نپال براي من كه اهل سفرم و كمتر جايي به وجدم مياره تجربه فوق العاده اي بود. سفرم ١٠ روزه بود ولي وقتي تموم شد بسيار غمگين شدم كه چرا زمان بيشتري رو اونجا سپري نكردم.
پروازم رو خريدم و زماني كه گروهمون به پایتخت نپال، شهر كاتماندو رسيد؛ ناسا، مهربون ترين تور ليدر با حلقه هاي گل تو فرودگاه به استقبالمون اومد.

بخش اول سفر نپال، کاتماندو شهر معابد

اولين شهري كه در سفر نپال ديدم، شهر كاتماندو بود. هتلمون توي يه بازار هيجان انگيز به نام تمل بود كه دورش پر از معابد زيبا بود .
من زياد اهل وقت صرف كردن در بازار نيستم ولي اجناس اينقدر فوق العاده و قيمت مناسب بود كه نميشد ازش گذشت .
در کاتماندو به بزرگترين و قديمي ترين معبد هندوها به نام پاشوپاتينات رفتيم كه در اون مراسم سوزاندن مرده ها انجام ميشد.

رفتيم ديدن عجيب ترين آدم ها به نام آگوري باباها كه واسم خيلي عجيب بود!

كاتماندو پر از كاخ های سلطنتي و معابد چندهزار ساله بود، و ناسا قصه ها و افسانه های همه شون رو همزمان توضیح می داد.

از میدان دوربار کاتماندو (ثبت ميراث جهاني يونسكو) ،معابد شيوا(پاشوپاتینات) و خونه تنها خداي زنده دنيا (كوماري)  و معبد تالجو دیدن کردیم.

از ديدني نپال در شهر کاتماندو كه دوست داشتم سویامبونات استوپا، بودانات استوپا، باکتاپور و باغ روياها بود.

سفر نپال سفر نپال

ديدني هاي كاتماندو اينقدر زياد بود كه ناسای خستگي ناپذير و با محبت سعي مي كرد تا اونجا كه وقت اجازه ميداد حتي تا نيمه شب بتونيم ببينيم و از سفر نپال لذت ببريم. توی باکتاپور از میدان دوربار باکتاپور ،میدان داتاتریا ، میدان توآمادی و میدان سفالگری دیدن کردیم و از عجیب ترین معابدی که اونجا بود معبد نیاتاپولا و معبد بایروانات بود.

بخش دوم سفر نپال، چیتوان  حیات وحش و طبیعت رویایی

سفر نپال

تو سفر نپال ما شهر زيباي بعدي که بازدید کردیم شهر چیتوان بود. چيتوان اولين پارك ملي ثبت شده در نپال بود كه بهترين سافاري رو اونجا تجربه كردم.
شب رسيديم چيتوان، هتلمون توي منطقه ی سوراها ودر جنگل بود. همون شب رفتيم ديدن مراسم رقص تارو كه واسم خيلي جذاب بود.

صبحش بعد از صرف صبحانه قسمت هيجان انگيز سفر اغاز شد؛ زماني كه اونجا بودم چیتوان يكي از بهشتي ترين مناظرش رو به رخ كشيد.
وقتی كه توي قايق در رودخانه اي كه پر از كروكوديل بود در هواي مه الود صبح گاهي حرکت می کردیم و صدایی جز چهچه ی زیبای پرنده ها و جريان اب به گوش نمي رسید . در حالي كه مثل رویا بالای سرم پرواز طاووس ها روتماشا مي كردم از خودم بابت اینکه سفر رویایی نپال رو به خودم هديه داده بودم تشكر مي كردم.
و همچنین از ناساي عزيز به این خاطر كه با تمام وجود تلاش مي كرد تمام اعضای گروه راضي و خوشحال باشن.

حيف كه مثل رويا گذشت…

بعد از قایق سواری در رودخانه و جیپ سافاری و ديدن كرگدنها و آهو ها و ميمون ها و كلي پرنده ها و حيوانات نادر و جذاب ديگه نوبت به فیل سافاری رسید.

دیدن کرگردن ها و آهو ها در حالی که سوار فیل بودیم و از بالا می تونستیم اون ها رو ببینیم خیلی هیجان انگیز بود.

سفر نپال

بعد از فیل سافاری، از مزرعه پرورش فیل ها بازدید کردیم و تجربه ی حمام با فیل ها که خیلی لذت بخش بود روزمون رو ساخت.

بخش سوم سفر نپال، پخارا  شهر جادویی

سفر نپال

فرداي اون روز دوباره سوار ماشين شديم و اینبار به سمت پخاراي زيبا و جادویی حركت كرديم.

من زيباترين طلوع رو در سارانگکوت دیدم جایی که خورشید از میان قله های هشت هزار متری طلوع می کنه و منظره یی باور نکردنی رو بوجود میاره. قبل از طلوع آفتاب با خودرو به سارانگکوت رفتیم و منتظر طلوع رویایی خورشید شدیم و حيف كه زمان كوتاه بود و به سرعت مي گذشت و ما بايد ميرفتيم تا به بقیه ی دیدنی ها پخارا برسیم.

سفر نپال

روی دریاچه ی زیبای پخارا قايق سواري کردیم و به معبد تال براهی سر زدیم.

یک جزیره کوچک وسط دریاچه که پر بود از پرنده ها و مردم محلی که برای زیارت به اونجا اومده بودن.

به استوپای صلح جهانی سر زدیم و از بلندای اونجا دید پاناروما داشتیم به کل پخارا و بعد به اردوگاه پناهندگان تبتي رفتیم.

در اونجا از کارگاه نخ ریسی و فرش بافی که به صورت سنتی بود دیدن کردیم.

از غار مهادو و غار خفاش ها و آبشار دیویس دیدن کردیم.

پيك نيك عالي در كنار دریاچه بگناس رفتیم و ناهار مهمان ناساي عزيز بوديم كه خیلی خوش گذشت.

بگناس از دریاچه پخارا یکساعتی فاصله داشت و خیلی زیبا بود.

به یکی از روستاهای اطراف پخارا هایکینگ داشتیم و بین خانواده ی نپالی غذا خوردیم و تجربه ی خیلی جالبی بود.

حوالی نیمه شب همراه با چندنفر دیگه از اعضای گروه به یکی از باغ رستوران ها رفتیم.

دوستان ناسا برامون موسیقی اجرا کردن همراه با سازهایی که برام خیلی جالب بودن و باهم مانترا می خوندن و حس و حال عجیبی بود.

تو تمام شهرهایی که رفتیم همه ناسا رو می شناختن و دوستهای خیلی زیادی داشت و هرموقع هرچیزی لازم بود خیلی سریع هماهنگ می کرد و حاضر می شد. تو خیابون ها که قدم می زدیم مدام از هر گوشه صداش می کردن و مارو به دورهمی یا رستوران دعوت می کردن.

از هیجان انگیز ترین خاطره های سفر نپال در شهر پخارا پرواز با پاراگلايدر بر فراز درياچه قشنگ فیوا و رشته كوه هاي آناپورنا بود.

سفر نپال

بايد زود پخاراي جنگلي كوهستاني قشنگم رو ترك مي كردم و به كاتماندو بر ميگشتم تا عازم ايران بشیم.

سفر نپال و هيجان انگيزم با تمام لذت هاش داشت به پايان مي رسيد و من با يک عالمه خاطره خوب و دل تنگي ازسفر نپال عجيب و ناساي دوست داشتني داشتم مي رفتم.

بخش آخر، بازگشت به ایران

از پخارا به سمت کاتماندو حرکت کردیم و حوالی غروب رسیدیم.اگرچه خیلی خسته بودیم ولی بازهم همراه ناسا به دیدن معابد بیشتر و بازارچه محلی پرداختیم و مشغول خرید سوغاتی های نپال شدیم.

ممنون ازش كه لحظه هاي شاد و خاصي رو واسمون خلق كرد.

آرزو دارم زودتر شرايطش فراهم بشه و باز هم سفر نپال رو با ناسا جان تجربه كنم.

به اميد اون روز…

error: لطفا مقاله را به اشتراک بگذارید.