الهه کوماری ایزدبانوی زنده
الهه کوماری و محل زندگی او یکی از جاذبه های گردشگری، مذهبی – تاریخی ،فرهنگی کشور نپال است. پرستش الهه تالجو در قالب یک دختر باکره جوان یا “کوماری” یک سنت دینی بوده و تا به امروز ادامه داشته است.
كوماري ها بخش مهمي از آيين و رويدادها در دره كاتماندو هستند و توسط مردمان نپال مورد پرستش قرار مي گيرند. کوماریها دختران نابالغی هستند که مورد پرستش هندوها و برخی بودائیان قرار میگیرند و نمونه یی بارز از تلفیق سنتهای مذهبی در نپال است.
باور بر این است که الهه تالجو در جسم این دخترکان نابالغ حلول کرده است و کوماری به عنوان مظهر انسانی الهه تالجو شناخته می شود. در سراسر نپال حدود یازده كوماری وجود دارد. كوماری دوی (راج كوماری – کوماری سلطنتی) که در كاتماندو است از درجه اهمیت بیشتری برخوردار است.
بعد از آن، کوماری پاتان در رتبه دوم قرار دارد و در بقیه ایالتهای نپال هم یک یا چند کوماری وجود دارد. کوماری کاتماندو که به عنوان رویال کوماری ( کوماری سلطنتی ) نیز شناخته می شود در معبدی تاریخی زندگی می کند و نقشی پر رنگ تر را نسبت به دیگر کوماری ها در جامعه دارد.
معبدی که کوماری سلطنتی در آن اقامت دارند در سال 1757 توسط پادشاه جایا پراکاش مالا ساخته شد و در سال 1966 مورد مرمت و بازسازی قرار گرفت.
این معبد به کوماری غار نیز معروف است. یک ساختمان آجری چوبی سه طبقه مشرف به ضلع جنوبی میدان دوربار کاتماندو که با نقوش برجسته ای از خدایان و نمادهای آیینی به طرز زیبایی منبت کاری شده است.
گردشگران می توانند وارد حیاط این ساختمان شوند، جایی که هنر و زیبایی صنعتگران (نوار) خودنمایی می کند. بر روی درب ها، ستون ها و اطراف پنجره ها می توانید این منبت کاری ها زیبا را شاهد باشید.
بانو کوماری نیز گاهی اوقات در یکی از پنجره های طبقه اول حضور می یابند؛ بازدیدکنندگان از بارگاه کوماری اجازه عکاسی از شخص کوماری را ندارند.
از آنجا که کوماری یک الهه است، به او اجازه داده می شود هر طور دلش می خواهد رفتار کند و به او نمی توان دستورالعمل داد. با این حال، اگر کوماری به طور مداوم به گونه ای رفتار کند که نامطلوب باشد از ادامه فعالیت خود منع می شود.
دخترکان نقش خود را به عنوان یک کوماری تا زمان شروع چرخه قاعدگی و بلوغ جسمانی ادامه خواهند داد. آن زمان که کوماری بالغ میشود ( اولین قاعدگی ) یا به هر دلیل خونریزی کند، حتی اگر یک خراش جزئی باشد، الهه تالجو از پیکر او بیرون می رود.
دخترک به وضعیت فانی باز می گردد و جستجوی جایگزینی او دوباره آغاز می شود و نوبت کوماری دیگری است.
وی از محل زندگی کوماری خارج می شود و دولت برای او حقوق بازنشستگی در نظر گرفته و به کنار خانواده اش باز می گردد.
کوماری سابق باید تمام لباس ها و جواهرات ارزشمندی را که در دوران کوماری خود داشته است باز پس دهد و از طریق چرخه زندگی عادی و آئین هایی که منجر به ازدواج او می شود ادامه زندگی دهد. در گذشته عوام معتقد بودند کوماری بد شگون است و هر مردی با او ازدواج کند بعد از مدت کوتاهی خواهد مرد.
با این حال امروزه شواهد نشان میدهد که کوماری ها، گرچه دیرتر از سن معمول برای دختران در نپال، ولی اغلب ازدواج کرده و تشکیل خانواده داده اند و این تفکر بد یمن بودن کمرنگ شده و دیگری اعتباری ندارد .
کوماری چگونه انتخاب می شود؟
کوماری های از بین دختران سه تا پنج ساله و از میان ده ها داوطلب با شرایطی خاص برگزیده می شوند.
نشانه های ظاهری
- کوماری باید دارای 32 علامت بوده و نشانه های خاصی را برای برگزیده شدن بهمراه داشته باشد.
- کوماری باید زیباروی و از طبقه خاصی از مردم باشد.
- کوماری باید در شبی که قرص ماه کامل در آسمان میدرخشد متولد شده باشد.
- او باید از سلامت جسمی و ذهنی کامل برخوردار باشد و هیچ نقص ظاهری، حتی به اندازه افتادن یک دندان در او وجود نداشته باشد.
- بدن برهنه کوماری باید شبیه داخل صدف باشد.
- پیکرش به استواری و ظرافت درخت انجیر معابد باشد.
- مژگانش باید همانند گاو بلند باشد.
- رانهاییش مانند ران گوزن باشد.
- سینهاش مانند سینه شیر باشد.
- موهای سیاه و صاف داشته باشد.
- صدایش نرم و رسا مانند اردک باشد.
تنها دخترکانی که نشانه های اولیه را دارا باشند و واجد این ویژگیها باشند به مرحله بعد راه پیدا میکنند.
اولین آزمون
کودکان منتخب باید در یک شب خاص که صدوهشت (عدد 108 در آیین هندو عددی مقدس محسوب می شود ) بوفالو و بز برای خدایان سربریده می شوند، در قربانگاه حضور پیدا کنند.
برگزیدگان را در یك اتاق تاریك میان سرهای بریده حیوانات که با نور شمع روشن شده است قرار می دهند.
مردان رقصنده یی که با ماسك هایی به شکل دیو قصد ترساندن آنها را دارند در اطراف آن ها و در میان سرهای بریده شده ی بوفالوها می رقصند.
در این مرحله برگزیدگان نباید ترسی از خود نشان دهند، در غیر این صورت برگزیده ی دیگری جایگزین او خواهد شد.
این صحنه مطمئناً برای دختران معمولی زیر پنج سال ترس آور است اما الهه واقعی نخواهد ترسید.
دومین آزمون
مرحله بعدی گذراندن یک شب بدون ترس در میان سرهای بریده بوفالوها وبزهاست و در این مرحله دختر شایسته با آرامش و وقار و شجاعتش نشان میدهد که به راستی الهه تالجو در او حلول یافته و جسم او را برای زندگی انتخاب کرده است.
شرکت کنندگانی که بتوانند تمامی مراحل را با موفقیت سپری کنند باید در آزمون نهایی شرکت کنند.
آزمون نهایی
مرحله پایانی آزمون هوشی خواهد بود. از کودکان برگزیده خواسته می شود تا از میان اشیا و لباس هایی که پیش رویش چیده شده، وسایل کوماری پیشین را تشخیص دهد و ثابت کند که کوماری است.
بدین ترتیب با سپری کردن تمامی این مراحل، برگزیده مشخص می شود و به عنوان کوماری به داخل کوماری غار نقل مکان می کند و به عنوان یک الهه زنده مورد پرستش قرار می گیرند.
نیازهای او و خدمت گزارانش توسط دولت نپال به طور کامل مرتفع می شود و او بیشتر وقت خود را صرف مطالعه و انجام مناسک مذهبی می نماید.
کوماری همیشه لباس قرمز و آرایشی خاص و نمادین دارد. پاهای او هرگز نباید زمین را لمس کند.
کوماری در سکوت کامل روی صندلیاش مینشیند و خادمان هدایا و نذورات را قبول می کنند و نیازها و خواسته های الهه را برآورده می کنند.
افسانه ها
افسانه ادعا می کند که الهه تالجو روزی بر پادشاه مالا ظاهر می شود. طی توافقی از او می خواهد به طور مخفی نمادی از الهه را ایجاد کند و اجازه ندهد کسی آن را ببیند و در عوض او به پادشاه برای رفع مشکلات یاری خواهد رسانید.
با این حال ، یک روز در حالی که پادشاه در حال عبادت او بود، دختر پادشاه وارد شد و نماد را می بیند.
الهه تالجو توافق خود را با پادشاه لغو کرد و حاضر به حضور نشد مگر اینکه در بدن یک دختر جوان با طبقه بالا باشد.
نسخه ی دیگری اینگونه ادعا می کند که الهه تالجو به پادشاه در امور سلطنتی مشاوره می داد.
متأسفانه پادشاه چنان تحت تأثیر زیبایی و جنسیت او قرار گرفت که فکرهای ناخالصی از ذهن او خطور کرد و تمرکز بر روی کارها را بیش از حد دشوار کرد.
الهه از این موضوع آزرده خاطر شد؛ بدین ترتیب به پادشاه اطلاع داد که دیگر این امتیاز را نخواهد داشت که او را به شکل الهه ببیند و در عوض او در بدن یک دختر باکره جوان ظاهر می شود.
در داستان دیگری اینگونه نقل می شود که که این حسادت ملکه بود که خشم الهه را برانگیخت.
روزی ملکه وارد اتاق پادشاه می شود و زنی بسیار زیبا را می بیند، ملکه که نمی دانست آن زن الهه می باشد، او را به خیانت متهم می کند.
الهه تالجو در تجسم خشمگین ظاهر می شود و اعلام می کند که دیگر به پادشاه و سلطنتش کمک نخواهد کرد. اما اگر در بدن دختری نابالغ تجسم یابد که دیگر باعث حسادت نشود، محبت خود را دوباره از سر خواهد گرفت.